››  
tv-neveshteh

فرمایشات هفته‌‌ گذشته‌ حضرت آیت‌الله جوادی‌ آملی در مورد یکی از عادت‌های رایج در زندگی امروز طلاب و شاگردانشان، و تأثیر منفی آن بر امور تحصیلی و تحقیقی، نشان از اهتمام ویژه و ورود بی‌تعارف ایشان به جزئیاتی است که کمتر مورد توجه و دقت بزرگان قرار می‌گیرد یا حداقل به آن تصریح نمی‌شود. چنین رویکردی را باید به فال نیک گرفت و مطابق همین شیوه‌ ممدوح، از تعارف کم کرد و بر طبل نقد و نظر کوبید.

بی‌شک حضرت استاد به ابعاد مصداقی که به آن تصریح نموده‌اند، واقف‌اند و از مؤلف کتاب گران‌سنگ «مفاتیح‌الحیاة» نیز غیر از این انتظار نمی‌رود. توجه به بایسته‌های زیّ‌ طلبگی نباید سبب شود علما و بزرگان از واقعیات سبک زندگی روحانیون و طلاب چشم بپوشند و پیچیدگی‌های آن را مورد کنکاش و مداقّه قرار ندهند. هدف از نگارش این سطور نیز توجه به جنبه‌های کمتر مورد توجه از این مصادیق است.

شاید بتوان نهی از عادت به دیدن فیلم و سریال (چه از تلویزیون و چه از مجاری دیگر) را به این دلیل دانست، که آن را بخشی از روزمرگی و عدم استمرار بر اهداف تحصیلی و عقیدتی‌ای به حساب می‌آورند که باید سرلوحه زندگی طلاب علوم دینی باشد. بدیهی است که این عادت از هر جایی وارد زندگی روزمره طلاب شود، تأثیر خویش را بر سایر جوانب زندگی ایشان خواهد گذاشت؛ اما آیا به ابعاد ناگزیر در تن دادن ایشان به این قسم عادات نیز توجه شده است؟ آیا نمی‌توان تماشای تلویزیون (که امروزه یکی از اعضای خانواده محسوب می‌شود) را در ساعات پایانی شب، بخشی از همراهی طلاب با خانواده در نظر گرفت؟ و یا پرداختن و صرف وقت و انرژی توسط روحانیون و طلاب برای رسانه‌هایی نظیر سینما و تلویزیون، که به صورت فراگیری بر باورها و رفتارهای دینی مردم تأثیر انکارناپذیری دارند؛ در دنیای امروز جزء وظایف کم‌اهمیت و قابل تردید به شمار می‌رود؟

به نظرم قائل به مراتب بودن در اینجا نیز مانند هر امر دیگری راه‌گشاست. روحانیون و طلاب در هر سطح و رتبه‌ای که باشند، به نحوی با تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم رسانه‌های تصویری، در ارتباطند و جامعه از ایشان توقع واکنش‌هایی شایسته دارند. البته در میان محصولات تصویری نیز شاهد طیفی از آثار نازل تا فاخر هستیم که هر شخص به تناسب سطح سواد و سلیقه، و حتی ظرفیت وجودی خویش، دست به انتخاب می‌زند، و تعبیر و تأویل خویش را از هر اثر خواهد داشت. برخی از طلاب به فراخور انجام وظایف تبلیغی خویش، با مردمی سر و کار دارند که دین خویش را بیش از هر چیز از تلویزیون می‌گیرند، و بنابراین باید خودشان در فضای این رسانه تأثیرگذار بر مردم باشند. برخی نیز، فضای فرهنگی کشور را از طریق این محصولات و بازتاب‌های اجتماعی آن‌ها رصد می‌کنند. همچنین هستند روحانیونی که دستی در گود دارند و به نحو مستقیم یا غیرمستقیم، بخشی از جریان تولید این آثار شده‌اند. البته هرگونه تحلیل دقیق در باب تأثیر محصولات تصویری بر روند تحصیلی طلاب یا سیر تحقیقاتی ایشان، باید مستند به آمار علمی، مطالعات جامعه‌شناسانه و بررسی‌های مردم‌شناسانه در این قشر باشد، و بیش از این نمی‌توان به صورتی خیالی این صنف را دسته‌بندی نمود.

اما به نظر می‌رسد روی سخن حضرت استاد، با کسانی است که مسیر تحقیق و تمرکز بر حوزه‌ای از علوم دینی را انتخاب کرده‌اند و بنابراین نمی‌توانند همچنان مخاطب ثابت آثار سینمایی یا تلویزیونی باشند. نکته مورد توجه همین‌جاست. باید نگاه به محصولات تصویری را ارزیابی نمود. آیا غیر از این است که آثار هنری خاصیت الگوبخشی دارند و امکان تجربه‌هایی را برای مخاطب فراهم می‌کنند که در زندگی واقعی خویش، از درک آن‌ها بی‌بهره خواهد ماند. آیا اگر انتخاب‌ها به درستی انجام شود و طلاب محقق و ممحض در رشته‌ای خاص، پای آثاری قابل تأمل بنشینند، باز هم مانعی بر سر وظایفشان خواهد بود؟ آیا تماشای توأم با دقت آثار گزینش شده، موجب عمیق شدن زندگی و تجربه‌های ایشان نخواهد بود؟ آیا می‌توان تأثیر آثار سینمایی و تلویزیونی شاخص را بر پربار شدن و همه‌جانبه نگری مطالعات و تحقیقات دینی، نادیده گرفت؟

در یادداشت‌هایی که در این نشریه، به راه پرپیچ و خم هنرورزی طلاب اختصاص داشته، بخشی از تأثیرات هنر بر طلاب، مورد اشاره قرار گرفته است. اما برای کسانی که پای در این مسیر پرفراز و نشیب نیز نگذاشته‌اند، می‌توان بهره‌ای از آثار هنری در نظر گرفت.  روح بشری نیاز به تزکیه و پالایش دائم دارد و بخشی از این مهم را باید به آثار فاخر هنری محول نمود. تلطیف روح و روان طلاب، در هر حوزه‌ای که فعالیت می‌کنند، می‌تواند از طریق تماشای آگاهانه و کنترل‌شدهٔ محصولات تصویری منتخب صورت پذیرد. البته مانند هر مسیر دیگری باید هم‌گام با تهذیب و مراقبه باشد.

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد.