جان آستین در اولین گامهای بحث از افعال گفتاری، جملات و اظهارات انسان را به دو دسته تقسیم میکند:
۱. اظهارات اِخباری (Constative Utterance) که در مواقع گزارش از یک رویداد یا بیان یک واقعیت خارجی و خلاصه خبر دادن به مخاطب به کار میرود و موضع ما در برابر آن میتواند تصدیق یا تکذیب خبر باشد.
۲. اظهارات انشایی (Performative Utterance) که در مواقعی استعمال میشود که قصد خبر یا حکایتی از واقع در کار نیست و در عوض، پرسش یا درخواستی مطرح میشود و یا مخاطب کلام، مورد امر یا نهی قرار میگیرد.
این تقسیمبندی در سنت منطقی ما نیز مورد توجه بوده و همواره در مباحث الفاظ علم منطق مطرح شده است؛ با این تفاوت که اهل منطق به دلیل رشته خاص خودشان، جملات انشایی را فاقد اعتبار منطقی و خارج از بررسی گزارهای میدانستند.
بوعلی در نهج سوم منطق اشارات، جملات خبری را جملاتی میداند که میتوان آنها را صادق یا کاذب نامید و به این ترتیب قادر به تشکیل قضیۀ منطقی بوده و از همین رو به دو نوعِ حملی و شرطی تقسیم میشوند. او در ادامه همین اشاره، از جملاتی مثل درخواست، آرزو، امید و تعجب یاد میکند که به خودی خود و صرف نظر از خبری که ممکن است بر آنها عارض شود، قابل صدق و کذب نیستند.
به این ترتیب، جملات انشایی مورد نظر آستین، که قرار است به کمک آنها توجه تازهای به بحث ماهیت زبان و فعل گفتاری صورت گیرد، در سنت منطق ارسطویی چندان محل مراجعه زبانشناسان منطقدان واقع نشده و از کارایی زبانشناسانه آنها غفلت گردیده است.
اما در علم اصول و در علم فقه حکایت از سنخ دیگری است. شیخ انصاری در کتاب «البیع» مکاسب، پس از سنجش تعاریف موجود در تبیین ماهیت و چیستی عقد بیع، در نهایت آن را انشایی دانسته که موجب جابهجایی مال و به ملکیت در آمدن آن در قبال دریافت مبلغِ معین میشود. این نوع از واقعیات خارجی که حاصل انشاء هستند، در فقه گسترش یافته و دامنهای از عقود (بیع، اجاره، نکاح و…) و ایقاعات (طلاق، عتق و…) را در بر گرفتهاند.
شیخ انصاری در کتاب «البیع» مکاسب، پس از سنجش تعاریف موجود در تبیین ماهیت و چیستی عقد بیع، در نهایت آن را انشایی دانسته که موجب جابهجایی مال و به ملکیت در آمدن آن در قبال دریافت مبلغِ معین میشود. این نوع از واقعیات خارجی که حاصل انشاء هستند، در فقه گسترش یافته و دامنهای از عقود و ایقاعات را در بر گرفتهاند. از همین رو و به سبب تأثیرات فقهی متعدد، بحث از انشاء و ارزش آن از مشغلههای اصولیون متأخر بوده است.
از همین رو و به سبب تأثیرات فقهی متعدد، بحث از انشاء و ارزش آن در فقه و نیز در عالم واقع، از مشغلههای اصولیون متأخر بوده و آنها را به بحث از ماهیت این نوع از گزارهها متمایل ساخته است.
تعریف محقق اصفهانی از ماهیت انشاء با عباراتی همراه شده که میتواند محل گفتوگوهای بعدی ما نیز باشد. ایشان انشاء را «ایجاد معنی به کمک وجود جعلی» میداند (نهایه الدرایه، ج ۱، ص ۱۷۰)؛ به این معنا که انشاء عملی است ایجادی، همراه با بیان معانی مشخص و صریح، به ضمیمه قصد گوینده در ایجاد همان معنا.
شاید تعریف محقق اصفهانی در معرض این برداشت قرار گیرد که جملات انشائیِ موجود در مقام محاورات عرفی و همچنین انشائیات رسمی و حقوقی، فاقد جایگاه حقیقی بوده و صرفا به جعل و اعتبار جاعل و معتبِر خود وابسته هستند. از همین رو نگاه به تعاریف میرزای نائینی و آقا ضیاء عراقی، توضیح بیشتری در باب انشاء و ارزش و اعتبار عرفی و فلسفی آن ارائه خواهد کرد.
مرحوم نائینی انشاء را یک نسبت ایجادی دانسته است. نسبتی که قائم به وجود یک فاعل و یک حدث، یا شاید به زبان امروزی یک رابطه، است (فوائد الاصول، ج ۱، ص ۲۲۲).
به این ترتیب، فاعلِ عمل انشایی معنایی مثل اجاره یا نکاح را در نظر میگیرد و طرفینِ آن را معین میکند و این نسبت را با الفاظ مشخصی بر زبان میراند. در نهایت طرفین عقد آن را میپذیرند و شهود بر آن گواهی میدهند و در پارهای از موارد، جامعه و عرف نیز آن را تصدیق میکنند. پس از همه این مراحل، نسبتی در عالم واقع ایجاد میشود که تغییرات ذهنی و رفتاری مشخصی را در طرفین عقد و مطلعین از آن پدید میآورد.
این سطوحِ پیچیده تحلیل زبانی و این همه واکاوی عرفی صورت گرفته از جانب فقهاء و اصولیون، نشان از توجه ویژه آنان به مبانی نظری و فرضیات و پیشفرضهای ذهنی و زبانی و رفتاری مرتبط با موضوعات شرعی و عرفی دارد. آنها به خوبی بر جوانب بحث از جملات انشائی اشراف داشته و مفروضات زبانی خود را به ریشههای فلسفی و ارتکازات عرفیِ روشنی مستظهر ساختهاند.
در همین زمینه، کلام مرحوم عراقی هم با عباراتی متفاوت، همین معنی را بیان میکند. ایشان با مرور اقسام مختلف اعتبارات، بخشی از آنها را مهمتر و مؤثرتر از بقیه میداند. مؤثرترین نوع اعتبارات، اعتبارات قصدیه است؛ اعتباری که در پی قصد و جعل یک رابطه یا نسبت، از جانب کسی که جعل او معتبر باشد، پدید آمده است. ایشان در پایان همین بحث نتیجه میگیرد که هیچ یک از این اعتبارات قصدیه، دائر مدار وجود یا دوامِ قصد اعتبار کننده نیست و فسخ و نسخ آن مسیر دیگری خواهد داشت. (نهایه الافکار، ج ۱، ص ۱۰۱).
این سطوحِ پیچیده تحلیل زبانی و این همه واکاوی عرفی صورت گرفته از جانب فقهاء و اصولیون، نشان از توجه ویژه آنان به مبانی نظری و فرضیات و پیشفرضهای ذهنی و زبانی و رفتاری مرتبط با موضوعات شرعی و عرفی دارد. آنها به خوبی بر جوانب بحث از جملات انشائی اشراف داشته و مفروضات زبانی خود را به ریشههای فلسفی و ارتکازات عرفیِ روشنی مستظهر ساختهاند. با این حساب میتوان گفت بحث از جملات انشائی آستین، پیشینه قابل ملاحظهای در سنت فقهی و اصولی حوزههای علمیه دارد.
اما نکتهای که همچنان باب گفتوگو در این موضوع را مفتوح مینمایاند، عدول آستین از تقسیمبندی پیشگفته اوست؛ او خیلی زود به این نقطه میرسد که همه اظهارات بشری از سنخ انشاء هستند و تمامی جملات اخباری هم سویههایی از عمل انشائی را در خود جای دادهاند.
بر اساس نظر تازه آستین، همه گفتارها از فعلیت برخوردارند و میتوانند منشأ یک رویداد در جهان خارج باشند. طبق آنچه جان سرل در تحلیل نهایی این بحث اظهار داشته، واحد زبان نه جملات و واجها و کلمات، بلکه افعال گفتاری خواهد بود.
بررسی این چرخش نظری آستین و توضیح نظرات تکمیلی سرل در این بحث و نیز تحلیل تبعات و نتایج حاصل از آن، در بخشهای بعدی این سلسله نوشتار ارائه خواهد شد.
لطفا همه مطالب درباره اصول فقه را بگوييد.من در رشته حقوق درس مي خوانم.