در ستایش قصه

در آخرین بخش از این سلسله‌نوشتارها مطالبی راجع‌به خاستگاه‌های وجودی و روایی سینما به‌عنوان رمان‌ مصور طرح شد و ایده‌هایی نیز دربارهٔ ماهیت رمان و ارتباط وثیق و بی‌سابقه‌اش با خودبنیادی شخص هنرمند بیان شد. در این نوشتار نیز تلاش می‌شود در حاشیهٔ نگاهی به یکی‌از جدیدترین، دیده‌شده‌ترین و بحث‌انگیزترین فیلم‌های سینمایی ساخته‌شده در نظام استودیویی آمریکا، توضیح بیشتری دربارهٔ آن ایده‌ها ارائه شود.

«زندگی پای» ساختهٔ آنگ لی، فیلم‌ساز تایوانی‌تبار آمریکایی است. فیلم‌سازی که «ببر خیزان، اژدهای پنهان» دیده‌شده‌ترین اثرش در ایران است و در کنار ژانگ ییمو، به‌عنوان یکی از پیشگامان آثار رزمی نوین سینمای شرق آسیا شناخته می‌شود اما با ساختن آثاری همچون فیلم جمع‌وجور و نخبه‌پسند «بخور، بنوش، زن، مرد»، ملودرام اقتباسی «حس و حساسیت»، فیلم مناقشه‌برانگیز و خاص «کوهستان بروک‌بک»، اکشن پرهیجان «هالک» و بیگ‌پروداکشن سه‌بعدی «زندگی پای» کارنامهٔ بسیار متنوعی را به نام خود ثبت کرده است.

پای از آن نویسنده که همچون ما مخاطب قصه‌بافی‌های منجر به نجاتش شده می‌پرسد که ترجیح می‌دهد کدام‌یک از این دو قصه حقیقی باشد و وقتی نویسنده پاسخ می‌دهد که ترجیحش آن قصهٔ پر از عناصر غریب و غیرقابل‌باور – به خاطر این‌که داستان بهتری دارد – است پای می‌گوید: «دربارهٔ [وجود] خدا هم همین‌طور است»!

نویسندهٔ این سطور قصد تقلیل دادن جایگاه آنگ لی به تکنیسینی صرف را ندارد اما این تنوع کارنامه، هر کسی را بر آن می‌دارد که در پس چیره‌دستی تکنیک‌پردازانهٔ لی، دنبال مؤلفان واقعی این آثار یعنی فیلم‌نامه‌نویسان و نویسندگان رمان‌های مورد اقتباس این فیلم‌ها بگردد. توجه به این نکته که فیلم‌نامهٔ «زندگی پای» نیز از رمانی به همین نام، نوشتهٔ یان مارتل اقتباس شده ما را به این حقیقت رهنمون می‌سازد که صد سال پس از اختراع سینما و پشت سر گذاشته شدن موضوعات و لحن‌ها و سبک‌های متنوع بیانی در دوره‌های مختلف تاریخ سینما، مقوله‌ای به‌نام رمان هنوز آن‌قدر سر پاست و قدرت دارد که رغبت بزرگ‌ترین سینماگران را نیز برای اقتباس برانگیزد.

علاوه بر این‌ها «زندگی پای» سرنخ‌های متعددی را برای بحث دربارهٔ چگونگی طرح دین/ معنویت/ ماوراء در سینما به‌دست ما می‌دهد. تأکید پای بر ایمان به‌عنوان راه رستگاری و نفی لزوم متدین شدن به دیانتی خاص در صحبت‌هایش با نویسنده‌ای که از طرف ماماجی به او معرفی شده، تشبیه ایمان به خانه‌ای با اتاق‌هایی برای شک، جست‌وجوی او در دوران کودکی برای کشف حقیقت و متدین گشتنِ هم‌زمانش به سه دین متفاوت در مقابل نگاه پوزیتیویستی پدرش، نجات معجزه‌آسایش از غرق شدن و زنده‌ماندنش در آن قایق تک‌افتادهٔ وسط اقیانوس که ناخودآگاه یادآور استدلال امام‌صادق علیه‌السلام در اثبات خداوند برای آن شخص دهری‌مسلک است (بحار الانوار ج۴ ص۴۱/ ج۸۹ ص۲۳۲، توحید صدوق، ص۲۳۲)، استعاره‌گونگی قایق پای از کشتی نوح علیه‌السلام (به‌خصوص آنجایی که پای در خوشآمدگویی به اورانگوتان از اصطلاح «آرک» برای قایق خود استفاده می‌کند)، مونولوگ‌های شبه‌مناجات‌گونهٔ‌ پای در لحظات نفس‌گیر طوفان یا مواجهه‌اش با مرگ قبل‌ از رسیدن به جزیرهٔ میرکات‌ها، بازی‌هایی که فیلمساز در جای‌جای فیلم با روکش قایق و پنهان شدن ریچارد پارکر زیر آن به‌ عنوان استعاره‌ای از شخصیت درونی پای انجام می‌دهد و چندین و چند ایدهٔ دیگر همه کلیدهایی است که زوایای متفاوتی را برای گفت‌وگو دربارهٔ «زندگی پای» ترسیم می‌کنند اما صاحب این قلم می‌کوشد با اشاره به پایان‌بندی فیلم به ادامهٔ مباحثهٔ طلبگی خود بپردازد.

در پایان فیلم وقتی پای حکایت ماجراهایی را که از سر گذرانده برای نمایندگان شرکت بیمهٔ کشتی غرق‌شده تعریف می‌کند و با بهت و ناباوری‌شان مواجه می‌شود، سرگذشت اتفاقاتی را که برایش رخ داده به‌گونه‌ای دیگر تعریف می‌کند؛ داستانی تابع منطق حساب‌گر و ظاهربین بشری و بدون ببر و اورانگوتان و گورخر و کفتار و دیگر اتفاقات حقیقی اما غیرقابل‌باوری که برای پای پیش آمده‌اند.

مهم‌ترین و تکان‌دهنده‌ترین ایدهٔ فیلم نیز درست همین‌جا مطرح می‌شود. پای از آن نویسنده که همچون ما مخاطب قصه‌بافی‌های منجر به نجاتش شده می‌پرسد که ترجیح می‌دهد کدام‌یک از این دو قصه حقیقی باشد و وقتی نویسنده پاسخ می‌دهد که ترجیحش آن قصهٔ پر از عناصر غریب و غیرقابل‌باور – به خاطر این‌که داستان بهتری دارد – است پای می‌گوید: «دربارهٔ [وجود] خدا هم همین‌طور است»! این سخن اگرچه یادآور سخن طنازانهٔ فرانسوا ولتر، نویسنده و فیلسوف فرانسوی دربارهٔ لزوم وجود خدا ولو توسط خلق بشری، برای معنا یافتن هستی است اما تمثیل‌وار عمق ظرفیت‌های داستان‌پردازی را نیز بازتاب می‌دهد.

انتخاب‌هایی که فقط وقتی از صافی فردیت و درک صحیح شخص از تجربیات زندگی به‌عنوان تنها ماتریال اولیهٔ درام‌پردازی نشأت گرفته باشد می‌تواند منجر به جاودانگی و تأثیرگذاری آثار هنری نمایشی گردد. به‌نظر می‌آید یکی از مهم‌ترین توقف‌گاه‌های مسیر طولانی هنرورزی طلاب، مباحثه دربارهٔ همین فردیت است.

داستان غریب پای و هم‌راهی‌اش با ببر بنگال اگرچه متعهد به فهم ظاهرگرایانه و محظوریت‌های منطقی نمایندگان بیمه نیست و به همین دلیل پای را مجبور می‌کند سرگذشتی ساده، متناسب با دیدگاه ظاهرگرایانهٔ آن‌ها و بدون رازآلودگی‌های حقیقی (!) برای‌شان تعریف کند، اما چون ریشه در فردیت و خودبنیادی پای دارد و شکلی سرگرم‌کننده، خلاقانه و موجه (پای دلیل زنده‌ماندنش را در اقیانوس در پرداختی دراماتیک، حضور ریچارد پارکر و بیم‌وامید هم‌راهی با او می‌داند) به خود گرفته، معنای عمیق‌تر و کامل‌تری را از سرگذشت زندگی پای به‌تصویر می‌کشد.

«زندگی پای» همچون «ماهی‌بزرگ» ساختهٔ تحسین‌شدهٔ تیم‌برتن، فیلمی در ستایش قصه‌گویی است. هنر قصه‌گویی در کامل‌ترین و عالی‌ترین صورت خود معلول هوشمندی هنرمند در عرصهٔ بدون مرز انتخاب‌های خلاقانه‌اش است. انتخاب‌هایی که فقط وقتی از صافی فردیت و درک صحیح شخص از تجربیات زندگی به‌عنوان تنها ماتریال اولیهٔ درام‌پردازی نشأت گرفته باشد می‌تواند منجر به جاودانگی و تأثیرگذاری آثار هنری نمایشی گردد. به‌نظر می‌آید یکی از مهم‌ترین توقف‌گاه‌های مسیر طولانی هنرورزی طلاب، مباحثه دربارهٔ همین فردیت است.

ردیف کردن اطلاعاتی دربارهٔ ابعاد خیره‌کنندهٔ فنی «زندگی پای» همچون چگونگی به‌کارگیری فناوری موشن‌کپچر و فیلم‌برداری سه‌بعدی یا بازگو کردن اخبار ریز و درشت دربارهٔ جوایز فیلم و رمانِ مورد اقتباس و آمار قابل‌توجهش در گیشهٔ سینماهای جهان و ده‌ها نکتهٔ حاشیه‌ای دیگر که با کم‌ترین جست‌وجویی در اینترنت قابل‌ دسترسی است اگرچه مستقیما به مباحثهٔ طلبگی ما ارتباطی ندارد اما نشان از اهمیت طرح چنین موضوعات و مضامین جهان‌شمولی برای حرفه‌ای‌ترین فیلم‌سازان و تهیه‌کنندگان آمریکایی و جایگاه چنین آثاری در میان مخاطبان جهانی دارد. بی‌جهت نیست که باراک اوباما در سال ۲۰۱۰ در نامه‌ای که برای یان مارتل نویسندهٔ کانادایی رمان نوشت، از او به‌خاطر «اثبات شگفت‌انگیز وجود خدا» و «نمایش قدرت داستان‌گویی» تشکر کرد.

تنها بودم

سلام. من خوبم. شما خوبین؟ خیلی وقت بود از شما خبر نداشتم. دیروز با موبایلتون تماس گرفتم، جواب ندادین. نکنه ناراحتین از من؟! آره… ناراحتین. می‌دونم. باور کنین منظوری نداشتم. نمی‌دونستم ایشون همسر شما هستن. علم غیب نداشتم که. خب حلقه دستشون نبود. اصلا این آخو…. نه، روحانی‌ها، چرا حلقه دست نمی‌کنن؟! همه‌اش انگشتر عقیق و فیروزه…

خب تنها بودم. خیلی تنها بودم. یادتون هست که؟ بعد از فوت مادرم، خیلی افسرده بودم. اومدم پیش شما برای مشاوره. خودتون گفتین اگر ازدواج کنم، درست میشه. خنده‌ام گرفت «کو خواستگار؟!». گفتین «هست، تو این قدر ایراد نگیر.» گفتم بوده… ولی منم ایرادی نگرفتم. خانواده خودش بعد از یک سال یادشون افتاد من بابای اسم و رسم‌دار ندارم و مادرم هم مرده. این شد که مخالفت کردن.

خب منم دوستش داشتم. از بس اومده بودن و رفته بودن، بهش وابسته شده بودم. ده جلسه هم باهاش حرف زده بودم. خودش راضی بود. من هم. ولی مادرش گفت نه. اونم روی حرف مادرش حرفی نزد. خودتون که دیدین. یه بار هم آوردمش پیش شما. باهاش صحبت کردین. ولی چه فایده؟ گوش نداد. شما هم با مادرش حرف زدین، اما رضایت ندادن. بهمون گفتین بریم پیش حاج آقا فلانی، که خودشون مرکز مشاوره دارن. من چه می‌دونستم که حاج آقا فلانی همسر شماست؟!

من که اولش پیش شما اومده بودم. قصد بدی هم نداشتم که. رفتیم مشورت. حاج آقا هم هرچی صحبت کرد، اونا راضی نشدن. خب منم خسته شدم. عصبانی شدم. گفتم اصلا نمی‌خوام. دیگه ازش بدم اومده. اون هم وسط جلسه با حاج آقا گذاشت رفت.

خب حاج آقا که حلقه نداشت. خیلی هم مهربون بود. صداش هنوز تو گوشمه. کلی باهام حرف زد. قانعم کرد که نباید به خاطر این قضیه خودم رو ناراحت کنم. خدا همیشه موقعیت‌های بهتری برای آدم پیش میاره. منم دیدم راست می‌گن. بعد از یک ماه صحبت هر هفته با حاج آقا، اگر یه هفته نمی‌دیدم‌شون، حالم گرفته بود.

خب چی کار کنم؟ گفتم که تنها بودم. به خدا حاج آقا به من چیزی نگفتن‌ها! اصلا اشاره هم نکردن. حتی نگاه. ولی خب، من دست خودم نبود. خواستگارم ولم کرده بود. تنها بودم. ببخشین این رو می‌نویسم، ولی دوست‌شون داشتم دیگه… باور کنین من خودم به حاج آقا پیشنهاد دادم. ایشون اصلا برای من ارزشی قائل نبود. یعنی از نظری که شما فکر کنین براشون ارزش نداشتم. تازه، وقتی هم خودم پیشنهاد دادم، کلی خجالت کشیدن. شما که نبودین… سرشون رو انداختن پایین، گفتن «استغفرالله!» بعد همون طور سر به زیر گفتن بهتره دیگه با من صحبت نکنن. چون قرار نبوده شرایط این طور بشه و خودشون هم قبلا ازدواج کرده‌ان.

من از کجا می‌دونستم زن ایشون شمایین؟! نگفته بودین که. من هم دیگه نرفتم پیش‌شون. من رو معرفی کردن به یه خانم مشاور دیگه. خیلی عاقل بودن که دوباره من رو پیش شما نفرستادن. ولی خب… من که اندازه ایشون عقل نداشتم. دلم برای شما تنگ شده بود. این شد که دوباره اومدم پیشتون و قضیه خودم و ایشون رو براتون تعریف کردم. خودم دیدم خیلی ناراحت شدین. البته جلوی من چیزی نگفتین و خیلی به روی خودتون نیاوردین. هی به خودم گفتم شما که همیشه لبخند می‌زنین، چرا این بار اخماتون این قدر رفته توی هم؟!

خب تقصیر من چیه؟! من چی کار کنم که نمی‌دونستم دارم با هردوتون مشاوره می‌کنم؟ به خدا از شیش ماه پیش، هر روز خودم رو لعنت می‌کنم که اون روز همچین حرفی به حاج آقا زدم. راستی یادم رفت بگم. دیروز فهمیدم که آخرش هم خود حاج آقا باعث خیر شدن و مادر خواستگارم رو راضی کردن. هفته دیگه قراره عقد کنیم.

بازم ببخشین اگه ناراحت‌تون کردم. اصلا تا همین هفته پیش که فهمیدم شما خانم حاج آقا هستین، فکرش هم نمی‌کردم. همیشه مدیون راهنمایی‌هاتون هستم. مخصوصا کمک شما که به روی من نیاوردین و بازم مثل قبل هر هفته بهم مشاوره دادین. دیگه خیلی حرف زدم. شرمنده که این ایمیل این قدر طولانی شد.

عکس: شهاب الدین واجدی

چرا باید مطالعه ادیان برای حوزه علمیه مهم باشد؟

بخش بسیار مهمی از هویت هر شخص، مخصوصا در جامعه‌ای دینی مانند ایران، دین هر شخص است. دین در زندگی مردم ما نقشی بسیار کلیدی بازی می‌کند. از دیندارانی که صرفا به خاطر درج «اسلام» در شناسنامه‌ خود مسلمان‌اند تا مردم متدینی که دین را مبنای تمام زندگی خود قرار داده‌اند، همگی به هر حال با دین، اسلام، تشیع و آموزه‌ها و اعتقادات دینی سر و کار دارند؛ دست‌کم به این دلیل که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، قانونی برگرفته از شریعت اسلام است، مردمی که در این کشور زندگی می‌کنند خواه ناخواه با دین و آموزه‌های دینی ارتباط خواهند داشت و دین برای آن‌ها مسئله‌ای بسیار جدی است.

ولی در دو دهه اخیر، درک هر یک از مردم ما نسبت به هویت خود بسیار دگرگون و پیچیده شده است. شاید بشود مهم‌ترین اتفاق تأثیرگذار بر این دگرگونی را قدرت گرفتن رسانه‌ها به ویژه اینترنت در این دو دهه دانست.

گرچه به یقین عوامل دیگری نیز نظیر رواج استفاده از ماهواره در خانواده‌های ایرانی، افزایش سطح آشنایی مردم با زبان‌های خارجی، بالا رفتن سطح تحصیلات عمومی در کشور و… در این دگرگونی نقش فراوانی داشته‌اند. ولی به هر حال، مردم ایران، از زندگی و شیوه زندگی و اعتقادات دیگر مردم جهان باخبرند. امروزه دیگر برج ایفل در فرانسه، ساختمان پارلمان آلمان و یا میدان سن پیتر در واتیکان، به تصاویر روی کارت پستال محدود نمی‌شوند و مردم کشور ما بارها هر کدام از آن‌ها را از تلویزیون خود تماشا کرده‌اند؛ تعداد فیلم‌های سینمایی که در سال‌های گذشته از تلویزیون کشور ما پخش شده و همچنین نفوذ فیلم‌های سینمایی خارجی در خانه‌های ایرانیان، وضعیتی را به وجود آورده است که گزاف نیست اگر بگوییم برخی از جوانان ما با خیابان‌های نیویورک نیز احساسی آشنا و صمیمی دارند.

حوزه علمیه قم، خود از پیشگامان فعالیت در رسانه‌های جدید به ویژه اینترنت بوده است و ضریب آشنایی و تسلط طلاب حوزه علمیه قم، اساتید و همچنین فعالیت‌ نهادها و مؤسسات حوزوی در زمینه اینترنت و دیگر رسانه‌های نوین، بسیار بالاست و در واقع، شکل‌گیری همین یادداشت نیز بر بستر همین آشنایی در حوزه علمیه است ولی نکته‌ای که باید مورد توجه قرار گیرد، درک جدیدی است که نسبت به دین و  دینداری به وجود آمده است.

همان‌طور که بسیاری از طلاب معمم و روحانیان حاضر در متن زندگی مردم، شاهد این تغییرات هستند، نوع پرسش‌هایی که مخصوصا توسط جوانان از روحانیان پرسیده می‌شود، به مراتب با پرسش‌ها و دغدغه‌های گذشته تفاوت دارد. مسائلی که پیش‌تر با نام شبهه شناخته می‌شدند و صرفا ابهام‌هایی جسته و گریخته در تفکر افراد محسوب می‌شدند امروز به مجموعه بسیار بزرگ‌تری از سؤال‌های درهم‌تنیده‌تر و همچنین مشکل‌تر تبدیل شده‌اند. امروز حتی خیلی از پرسش‌ها به پرسش از شبهات محدود نمی‌شوند و روحانیان مخصوصا روحانیان جوانی که بیشتر با مردم در تماس‌اند، در مقابل سؤالات جدی و بزرگی به اندازه «اصلا چرا باید مسلمان باشم؟» قرار می‌گیرند؛ پرسشی که تا پیش از این کمتر شنیده می‌شد.

مشاهده زندگی دیگر مردم دنیا با همه تنوع و تکثری که دارند، به حوزه دین و نگاه به هستی نیز سرایت کرده است. جوانی که در حساس‌ترین سال‌های شکل‌گیری شخصیت و جهان‌بینی خود، شاهد شیوه زندگی غیر متدینان جهان، زندگی مدرن به معنای دقیق کلمه، زندگی مسیحیان،‌ زندگی یهودیان و حتی شیوه زندگی متدینان ادیان شرقی بوده است، پس از مدتی بخواهد یا نخواهد، برای شناخت هویت خود نیازمند درکی درست از تفکرهای مشابه است. کسی که با مبانی حاکم بر دیگر دینداران جهان یا حتی بی‌دینان جهان آشنا می‌شود، برای اظهار عبارت «من مسلمان‌ام»، نیازمند فهم این نیز هست که «چرا یهودی، مسیحی، بودایی یا بی‌دین نیستم؟»

رواج ورزش‌های مبتنی بر تفکر بودایی یا دیگر ادیان شرقی در کشور ما، رواج «ایمان‌گرایی» به عنوان راه خلاصی از تلاش برای درک واقعیت، شیوع تفکر نفی شریعت و اکتفا به پاکی درون که بارها مورد توجه حوزه علمیه و روحانیان قرار گرفته است، می‌توانند نشانه‌هایی از اتفاقی بزرگ‌تر و عمیق‌تر باشند و نباید آن‌ها را به صرف اتفاقات سطحی فرهنگی نگاه کرد.

با کمی دقت و جست‌وجو در میان پرسش‌هایی که این روزها بیشتر از مبلغان پرسیده می‌شود، می‌توان دریافت که حجم پرسش‌های برآمده از آشنایی با دیگر ادیان جهان، حجم قابل توجهی از سؤالات و ابهامات ذهنی مردم را تشکیل می‌دهند؛ حتی اگر خودشان نتوانند به روشنی، آن را بیان کنند.

حوزه علمیه برای شناخت این وضعیت و نهایتا پاسخ‌گویی و واکنش مناسب به آن، نیازمند شناخت دیگر ادیان زنده جهان است. شناخت مسیحیت، یهودیت، ادیان شرق و دیگر ادیان، دیگر امری نیست که بشود آن‌ها را به جمع کوچکی از روحانیون حوزه علمیه و به عنوان یک رشته تخصصی محدود کرد. شناخت ادیان دیگر جهان، امروز دیگر برای پاسخ‌گویی به چند شبهه و پرسش جزئی نیست، بلکه گاهی برای پاسخ به پرسش از جهان‌بینی و اصل دین‌داری مورد نیاز است.

از این گذشته، چنانکه بر مخاطبان این یادداشت واضح و مبرهن است، شناخت دنیای مدرن و عناصر آن، بدون شناخت مسیحیت و یهودیت، عملا ناممکن است؛ چرا که تفکر مدرن،‌ بر بستر تحولات چند صد سال عمر جهان پس از کلیسای قرون وسطی و در طی نهضت اصلاح دینی، رنسانس و پس از آن، عصر روشنگری متولد شده است؛ تحولاتی که دیگر شناخت تیتروار از ادیان دیگر، برای شناخت آن کافی نیست.

همچنین می‌توان به این نکته اشاره کرد که علاوه بر ایرانیان غیر مسلمانی که در میهن اسلامی ما زندگی می‌کنند، افراد بسیاری هستند که علاقه‌مند به آشنایی بیشتر با دین مبین اسلام‌اند و هیچ نهادی، برای پاسخگویی به این افراد و معرفی اسلام به آن‌ها، باصلاحیت‌تر از حوزه علمیه نیست. پاسخگویی به چنین افرادی، در صورت آشنایی با دینی که به آن معتقدند، بسیار تأثیرگذارتر و آسان‌تر خواهد بود و باعث خواهد شد که طلبه در معرفی اسلام به غیر مسلمانان، بسیار موفق‌تر عمل کند.

گرچه در سال‌های اخیر، اهتمام بیشتری به مطالعات ادیان در حوزه علمیه قم وجود داشته است و علاوه بر مؤسسات زیرمجموعه این حوزه علمیه، مراکزی نظیر دانشگاه ادیان و مذاهب نیز به آموزش طلاب در زمینه ادیان می‌پردازند. با این وجود به نظر می‌رسد همچنان فضای عمومی حاکم بر حوزه علمیه قم، رویکرد مثبتی نسبت به این امر ندارد و ضرورت آن بر برخی از مسئولان حوزه علمیه، همچنان پوشیده است.

البته پرواضح است که آغاز به مطالعه ادیان دیگر، نیازمند آگاهی نسبت به آسیب‌ها و خطرات موجود در این مسیر است و نمی‌توان به طور عام، همه افراد را به این موضوع ترغیب کرد. در نوشته‌های بعدی این ستون، به این موضوع نیز خواهیم پرداخت.

حرمت حضرت زهرا (س) در نوروز حفظ شود

♦ حوزه و اخبار بزرگان
دیدار رهبر معظم انقلاب با دست‌اندرکاران سفرها و خدمات نوروزی کشور در صدر اخبار روز گذشته قرار داشت.

رهبر معظم انقلاب در این دیدار ضمن ابراز گلایه از آمار بالای تصادفات جاده‌ای به ویژه در تعطیلات آغازین سال تصریح کردند: همه دستگاه‌های مسئول باید تلاش کنند تا سوانح و حوادث سفرهای نوروزی به حداقل ممکن برسد.

آیت الله وحید خراسانی هم در دیدار خادمین فاطمیه با اشاره به اهمیت ایام فاطمیه و جایگاه حضرت زهرا (س) گفت: مملکت باید روز سوم جمادی الثانی غیر از هر سال بشود. این قضیه انقلابی ایجاد کرده و باید بکند. چرا؟ چون قوام مذهب شیعه به دو کلمه است: یکی تولی، یکی تبری. آنچه زنده می‌کند هر دو را روز شهادت صدیقۀ کبری است.

آیت الله مظاهری هم در درس اخلاق خود با اشاره به اهمیت ایام فاطمیه گفت: الحمدلله مردم ما فهمیده هستند و من بگویم يا نگویم در شهادت‌حضرت زهرا (س) عید و جشن آنها موقوف است. چند سال قبل نيز که ايام نوروز مصادف با دهۀ اوّل محرم بود، خود مردم حتی افرادی که از آنها توقّعی نمی‌رفت، علاوه بر رعایت حرمت ماه محرّم، در تاسوعا و عاشورا عزاداری کردند.  امسال هم در شهادت حضرت زهرا (س) چنین خواهد شد.

آیت الله علوی گرگانی هم در دیدار جمعی از طلاب توفیق رسیدن به کمال را در گرو رعایت ادب دانست و گفت: نظر اسلام این است که هر کس علم را بیاموزد، آن را به کار بندد و به دیگران هم بیاموزد سعادتمند خواهد شد.

امروز همچنین آیت الله علوی بروجردی در جمع افسران نیروی انتظامی با اشاره به رسالت خطیر مسئولین در حفظ نظام اسلامی، گفت: حرمت جمهوری اسلامی ریشه در حرمت صاحبان دین و مکتب دارد و پیروی مردم از حضرت امام خمینی (ره) بعد از گذشت ۱۴۰۰ سال از دوران رسول اكرم (ص) به دلیل اعتبار مرجعيت و روحانيت بود.

♦ حوزه و دیگر اخبار
دیدار دکتر علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی با مراجع قم و دیدار دکتر ولایتی از کاندیداهای احتمالی ریاست جمهوری سال ۹۲ با مراجع قم از دیگر سرخط‌های خبری مهم روزهای گذشته حوزه بود.

بیانیه حوزه علمیه خراسان در آستانه سفر رهبر انقلاب به مشهد یکی دیگر از اخبار امروز بود. شورای برنامه‌ریزی مدیریت حوزه علمیه خراسان در اطلاعیه‌ای حضور مقام عظمای و لایت در پایتخت معنوی ایران را وصف‌ناشدنی عنوان کرد.

تمدید مهلت پذیرش حوزه‌های علمیه خواهران از ۱۴ تا ۲۴ فروردین نیز از دیگر اخبار قابل توجه حوزه در دو روز گذشته بود.

♦ همایش‌ها، نشست‌ها و دوره‌های آموزشی حوزوی
اولين هم‌انديشی «توليد ملی، حمايت از كار و سرمايه ايرانی» با حضور برخی از اقتصاددانان، حقوقدانان و اساتيد حوزه و دانشگاه، در مركز تحقيقات اسلامی مجلس، در قم برگزار شد.

مدیر تبلیغ حوزه‌های علمیه خواهران از برگزاری «سومین دوره تکمیلی تربیت مربی فیض نور» ویژه حوزه‌های علمیه خواهران خبر داد.

داستان فیلترهای قابل‌اعتماد

در بخش‌های پیشین این سلسله‌ نوشتارها تلقی‌های اولیهٔ طلّاب از سینما و ادبیات مورد پرسش قرار گرفت. در یادداشت حاضر، صاحب این قلم می‌کوشد با مکث کردن در یکی دیگر از توقفگاه‌های راه طولانی هنرورزی طلّاب و پیش کشیدن ایده‌هایی راجع‌ به «رمان» و ارتباط آن با «سینما»، مخاطبان خود را به تأمل بیشتری دربارهٔ رابطهٔ طلّاب و هنر دعوت کند.

سینما اگرچه با تصویر معنا می‌یابد اما به هیچ‌ وجه هنرِ تصویریِ خالصی نیست. در اواخر دههٔ بیست میلادی و در دوران سینمای صامت گروهی از سینماگران اکپرسیونیست آلمانی کوشیدند سینما را به‌ مثابهٔ هنرِ تصویریِ محض تعریف کنند و در ادامهٔ نقاشی و عکاسی توسعه‌اش دهند اما با ورود صدا به سینما، فیلم‌های سینمایی بیش‌از پیش قصه‌گو شدند و از دستور زبان بیانی رمان پیروی کردند.

از آغازین سال‌های پیدایش پدیده‌ای به‌نام سینما تا به‌حال، نسل‌های متفاوت فیلمسازانی که دست به خلق بدیع‌ترین آثار سینمایی زده‌اند غالبا با این تلقی که سینما «رمانی مصور» است وارد این عرصه شده‌اند و میلیون‌ها مخاطب نیز با همان تلقی، آثار آن فیلمسازان را در طول تاریخ سینما به تماشا نشسته‌اند. به حاشیه رفتن سینمای تجربی و آوانگارد و فیلم‌های ضدقصه‌ای که در آنها سازندگان‌شان می‌کوشیدند آثارشان را به نقاشی آبستره یا ایماژهای شاعرانهٔ ناتورالیستی نزدیک کنند، مؤید دیگری برای این ادعاست. حتی شیوه‌های غیر خطی روایت سینما در دههٔ نود میلادی و آثار موسوم به پُست‌مدرن (آثار فیلمسازانی همچون برادران کوئن، کوئینتین تارانتینو، تیم برتن، جیم جارموش، امیر کوشتوریتسا) و انقلاب سخت‌افزاری دهه اول قرن بیست‌ویکم نیز نتوانست ماهیت سینما را چندان از مسیر بسط قصه‌گویی با دستور زبان رمان منحرف کند. در چنین وضعیتی باید از خودمان بپرسیم که رمان چه ویژگی‌ یا ویژگی‌هایی دارد که توانسته صرف‌ نظر از حضور پویا و زنده‌اش به عنوان یک کالای مستقل فرهنگی خود را این‌چنین بر سینما تحمیل کند.

البته بحث جامع از ماهیت و تاریخ چندصدسالهٔ رمان و تطورات متکثر آن در ادوار و اقالیم مختلف، نه در حوصله این نوشتار و نه در حد بضاعت علمی راقم این سطور است اما حداقل برای پاسخ دادن به پرسش فوق می‌توان اشاره‌وار چیزهایی دربارهٔ ماهیت رمان گفت.

پیش‌از نوشته شدن «دن کیشوت» توسط «سروانتس» در ۱۶۱۵، سرگذشت بسیاری از شخصیت‌های حقیقی و تخیلی در کتاب‌ها مورد بازآفرینی قرار می‌گرفت اما هیچ‌کدام از آن کتاب‌ها و سرگذشت‌نامه‌ها به این اندازه خودبنیاد نبودند. رمان نه ادامهٔ طبیعی اسطوره‌پردازی‌ها و قصه‌گویی‌های آدمی در دوران گذشته که ماهیتا پدیداری نو و متعلق به دوران جدیدی از حیات فکری بشر است. اگرچه بشر پیش‌از این دوران هم خیال‌پردازی می‌کرده اما هرگز به این فکر نمی‌افتاده که حدیث نفس خویش را بنویسد و به دیگران عرضه کند. بشر پیش‌از این دوران اصلا نمی‌توانسته تصور کند هنرمندانِ روایت‌پرداز، سرگذشت ایلیاد و ادیسه و ادیپ و مکبث و رومئو و ژولیت را به کناری بنهند و به زندگی آدم‌های معمولی بپردازند. خیلی چیزها می‌بایست تغییر می‌کرد تا تصوری این‌چنین ایجاد شود که هر خیال‌پردازی به خود جرئت نوشتن بدهد یا در خیال‌پردازی‌های دیگران جاذبیتی ببیند. خیلی چیزها باید تغییر می‌کرد تا بشر این‌قدر جسارت یابد که به توصیف تفصیلی دنیا از نظرگاه شخصی‌اش و فارغ از کلان‌روایت‌های مدعی حقیقت بپردازد یا با دریافت‌های حسی دیگران از دنیا هم‌ذات‌پنداری کند. رمان شاید در ظاهر شبیه اسطوره‌پردازی‌ها و قصه‌گویی‌های کهن یا مقدس به‌ نظر بیاید ولی نه در نیت قصه‌پرداز و نه در غایت و نحوهٔ پرداخت حوادث و عناصر داستان و نه در نسبت روایت خودساختهٔ خود با حقیقت انسان و خارج از انسان، شباهتی به قالب‌های روایی پیش‌از خود ندارد.

خودبنیادی هنرمند به عنوان خالق دنیای اثرش لازمهٔ زمانه و گفتمانی است که پدیده‌ای به‌نام رمان در آن به‌تدریج شکل گرفته است و در این گفتمان هنرمند و رمان‌نویس تا وقتی خود را مرکز جهان نپندارد و قطب‌نمای انتخاب‌های خلاقانه‌اش را با فردیتش تنظیم نکند، نمی‌تواند با روحِ مخاطبِ رشدیافته در این جهانِ نوین ارتباط برقرار کند یا بر او تأثیری بگذارد. در چنین وضعیتی که «حق» اعتبارش را از خواست و ارادهٔ انسان کسب می‌کند، بشر فی‌المَآل حقیقت را امری تعمیم‌یافته و در نتیجه نسبی می‌یابد. روی دیگر این سکه اگرچه آزادی و اختیار مطلقی است که دست رمان‌نویس را برای خلاقیت‌ورزی از میان بی‌نهایت انتخاب و امکان باز می‌گذارد اما به نفی مطلق امتیازات مادی و معنوی نیز می‌انجامد؛ مسئله‌ای که می‌توان ارتباطش را با اومانیسم مورد مطالعه و بررسی قرار داد.

حال با در نظر گرفتن این پیشینه به مباحثهٔ طلبگی خود بازگردیم و ببینیم طلبه‌های هنرورز در پیچ‌وخم‌های تعارضات دنیای ذهنی‌شان با گفتمان و جهان رمان‌ها و فیلم‌ها، به چه پیشنهادات و راه‌حل‌هایی رسیده‌اند. طلبهٔ هنرورزی که حقیقت را امری کاملا مشخص، مطلق و ناوابسته به فهم اشخاص می‌داند و وظیفهٔ هنری‌اش را فقط در انعکاس آن حقایق تنزیل‌شده از آسمان می‌انگارد، از چه الگوهایی برای پرداخت و پختگی آثار هنری‌اش استفاده می‌کند؟ طلبهٔ هنرورزی که میدان خلاقیت‌ورزی‌اش در مقایسه با رقبای غیر متعهدش با بی‌شمار قیودات فقهی و اعتقادی محدودتر گشته، چه مؤلفه‌هایی را برای بداعت و جذابیت موضوعات آثار هنری‌اش یافته است؟ پیش‌از این و در قالب یکی از یادداشت‌های همین ستون ایده‌هایی راجع‌ به ارتباط جهان‌ واقع با جهان فیلم‌ها و رمان‌ها طرح شده بود. حال و با در نظر گرفتن مطالب همان یادداشت این سؤال مطرح می‌شود که آیا طلّاب در مسیر تبدیل کردن معقولات متون و سنت مقدس به جزئیات و محسوسات قابل‌ ارائه در قالب‌های هنری، فردیت‌شان را به‌عنوان فیلتری قابل‌ اعتماد به رسمیت می‌شناسند؟

بحث کردن دربارهٔ پاسخ‌های احتمالی این پرسش‌ها می‌تواند ما را در هر چه روشن‌تر شدن تاریکی‌های مسیر طولانی هنرورزی طلّاب یاری کند که إن‌شاءالله در یادداشت‌های بعدی به آن خواهیم پرداخت.

پی‌نوشت: نگارندهٔ این سطور همیشه در قلمی کردن ایده‌های خود برکت‌خور خوان معرفتی کتاب‌ها و مقالات شهیدسیدمرتضی آوینی بوده و هست اما این یادداشت را به‌ خصوص مُلهَم از بخشی از مقالهٔ «رمان، سینما، تلویزیون» آن مرحوم می‌داند.

رایتل؛ ریشه‌کن بنیان خانواده

♦ حوزه و سخنان بزرگان
از اخبار مهم امروز دیدار رهبر معظم انقلاب با قهرمانان و مدال‌آوران رشته‌های ورزشی در مسابقات جهانی و بازی‌های المپیک و پارالمپیک ۲۰۱۲ لندن بود. آیت‌الله  خامنه‌ای طی بیاناتی ضمن تقدیر از ورزشکاران مدال‌آور کشور گفتند: از همه ورزشكارانی كه در میدان‌های ورزشی، نام ائمه علیهم السلام را بر زبان می‌آورند و یا سجده می‌كنند و یا دست به دعا برمی‌دارند و یا پس از فتح قله‌ها اذان می‌گویند تشكر می‌كنم.

آیت الله علوی گرگانی هم در دیدار جمعی از بسیجیان با تأکید بر حفظ ارزش‌های انقلاب گفت: از دستورات رهبری و مراجع تبعیت کنیم و مراقب باشیم تا در دام شیاطین گرفتار نشویم.

آیت الله نوری همدانی هم در دیدار جمعی از کارکنان وزارت دفاع با بیان اینکه وهابیت دست به تخریب و کشتار بی‌رحمانه می‌زند گفت: این تکفیری‌ها با اسلام و اصل دین سر جنگ دارند و همه مسلمانان باید با شجاعت در مقابل آنان بایستند. 

♦ حوزه و دیگر اخبار
از دیگر اخبار امروز سخنان مسئول مرکز مشاوره حرم مطهر حضرت معصومه (س) بود.

حجت الاسلام حق‌جو طی سخنانی در همایش «بررسی پیامدهای نسل سوم تلفن‌های همراه (رایتل)» که با حضور اساتید و فضلای حوزه علمیه قم در سالن اجتماعات مدرسه علمیه فیضیه برگزار شد رایتل و فناوری نسل سوم گوشی‌های تلفن همراه را توطئه پنتاگون و دشمنان دانسته و گفت: دشمنان با هدف بسیار مهمی به صورت روشمند این تکنولوژی را صادر کردند که از آسیب‌های آن می‌توان به توسعه بیماری‌های جنسی، گسترش روابط نامشروع بین پسر و دختر، ایجاد بحران‌های جدی در نسل جوان، گسترش بیماری‌های روانی در بین جوانان و ریشه‌کن ساختن بنیان‌های خانواده اشاره کرد.

خبر دیگر مهم امروز انتشار مطالبی توهین‌آمیز در یک نشریه رسمی وزارت آموزش پرورش و اهانت به حوزه و شورای نگهبان در این نشریه بود. البته مسئولان وزارت آموزش پرورش از انتشار این مطلب ابراز بی‌اطلاعی کرده و رسما عذرخواهی کردند.

برگزاری مسابقه کتابخوانی طلاب سراسر کشور از سوی دفتر امور فرهنگی معاونت تهذیب حوزه‌های علمیه هم از دیگر اخبار دوشنبه و سه‌شنبه حوزه‌ها بود.

♦ از همایش‌ها و نشست‌ها چه خبر؟
نشست علمی «سنجش نظریه پارادایم اجتهادی دانش دینی (پاد)» به همت گروه فلسفه علوم انسانی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه برگزار می‌شود.

نشست علمی «بررسی نقش اندیشه‌های حضرت امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب در بیداری اسلامی منطقه»، به همت انجمن علمی فرهنگی میزان مجتمع آموزش عالی فقه (حجتیه) قم برگزار می‌شود.

نشست علمی- تخصصی «حکمرانی شایسته از منظر قرآن کریم»، با حضور کارشناسان حوزوی و دانشگاهی، در قم برگزار می‌شود.

نشست نقد و بررسی فیلم سینمایی «تنهای تنهای تنها» چهارشنبه ۲۳ اسفندماه ساعت ۱۵:۳۰ همراه با نمایش این فیلم در سالن آمفی تئا‌تر پژوهشکده باقر العلوم برگزار می‌شود.

سومین کرسی آزاداندیشی با موضوع «حکومت حوزوی، حوزه حکومتی»، شب گذشته با حضور طلاب و اساتید، از سوی معاونت تهذیب حوزه‌های علمیه، در سالن اجتماعات مدرسه علمیه فیضیه قم برگزار شد.

♦ حوزه و بازار نشر
کتاب «۷۰ پرسش و پاسخ پیرامون ولایت فقیه به زبان ساده» با قلم سید جعفر موسوی‌نسب منتشر شد.

کتاب «شاخص صداقت در بازار اسلامی» که به کوشش حجت‌الاسلام سید محمدکاظم رجایی و با همکاری مصطفی کاظمی و عباس شفیعی‌نژاد تدوین شده است، در انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی به چاپ رسید.

کتاب «بازکاوی ادله امامت عامه از دیدگاه سیدمرتضی و قاضی عبدالجبار معتزلی» به قلم سمیه خلیلی آشتیانی منتشر شد. این اثر پاسخ‌های سید مرتضی به شبهه‌های قاضی عبدالجبار درباره شیعه را بررسی می‌کند.

به همت مؤسسه فرهنگی هنری و انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی «خاطرات آیت‌ الله مهدوی کنی»، رئیس مجلس خبرگان رهبری به همراه کتاب صوتی آن منتشر می‌‌شود.

پنج‌شنبه عصر با مجموعه‌ای دیگر از بسته خبری تقریر در کنار شما خواهیم بود…

اطلاعات دینی رئیس جمهور کم است

♦  حوزه و اخبار مهم

خبر درگذشت آیت الله موسوی لاری و پیام‌های تسلیت صادره در این زمینه از مهم‌ترین اخبار روز گذشته حوزه‌ها بود.

مقام معظم رهبری طی پیامی با نکوداشت ارتحال این عالم ربانی گفتند: این جانب درگذشت این عالم با اخلاص را به مردم شریف لارستان و استان فارس و به همه ارادتمندان و شاگردان و بهره‌مندان از کتاب‌های او و به‌ویژه به خاندان مکرّم و بازماندگان معزّز ایشان تسلیت می‌گویم و رحمت و مغفرت الهی و علوّ درجات را برای ایشان از خداوند متعال مسألت می‌کنم.

آیات عظام صافی گلپایگانی و نوری همدانی هم طی پیام‌هایی رحلت ایشان را به بیت ایشان و عموم مردم فارس و رهبر انقلاب تسلیت گفته‌اند.

رئیس قوه قضائیه، رئیس مجلس شورای اسلامی و رئیس جمهور هم طی پیام‌های جداگانه رحلت این عالم گران‌قدر را تسلیت گفتند.

تعطیلی حوزه‌های علمیه و برگزاری مراسم اعتراض به کشتارهای شیعیان پاکستان در حوزه‌های علمیه سراسر کشور هم از دیگر اخبار مهم شنبه بود.

مدیر حوزه‌های علمیه در یکی از مراسم که با حضور پرشور طلاب در مسجد اعظم قم برگزار شد خطاب به علمای تکفیری گفت: به علمایی که در مسیر و خط دشمنان اسلام و مسلمانان قرار گرفته‌اند و فتاوای بر ضد شیعه صادر می‌کنند، اعلام می‌کنم به وحدت و آیین پیامبر (ص) برگردند. شیعه عاجز از مقابله به مثل نیست، اما نمی‌خواهد در میدان دشمن قرار بگیرد. تجمع و اعتراض امروز ما در مقابل اهل سنت نیست، بلکه در مقابل کسانی است که به شیعه و سنی رحم نمی‌کنند.

امروز همچنین رهبر شیعیان پاکستان با صدور اطلاعیه‌ای از اقدام به موقع مراجع و علما و تجمع طلاب حوزه علمیه قم قدردانی کرد.

پیام جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به رئیس جمهور در زمینه پیام تسلیت مرگ هوگو چاوز از دیگر اخبار مهم و حساس دیروز بود. جامعه مدرسین طی پیامی که توسط آیت الله یزدی رسانه‌ای شد اعلام کرد:

نصیحت مشفقانه وبرادرانه به شما این است که اطلاعات دینی شما کم است و اطلاعات شما اطلاعات عمومی می‌باشد، تحصیلاتی دینی هم که ندارید، باید به نظرات ولی‌امر مسلمین توجه کنید، وقتی از حوزه و مراجع فاصله بگیرید، این اتفاق می‌افتد!

سخنان آیت الله حائری درباره رئیس جمهور آینده کشور هم جالب توجه و تأمل‌برانگیز بود. آیت الله حائری شیرازی، عاقل بودن، باسواد و باتقوا بودن را سه شرط رئیس جمهور آینده می‌داند اما معتقد است که در این میان، عاقل بودن بر سایر ویژگی‌ها رجحان دارد.

حوزه و دیگر اخبار
ابقای حجت‌الاسلام و المسلمین جمشیدی به مدت دو سال دیگر به عنوان مدیر حوزه‌های علمیه خواهران کشور، تجلیل از نشریات حوزوی موفق در گردهمایی مدیران مسئول و سردبیران نشریات حوزوی و برگزاری همایش دُرّ مکنون با موضوع نکوداشت علمی آیت‌الله خوشوقت از دیگر اخبار امروز و دیروز حوزه‌های علمیه بود.

حوزه و اخبار نشر
کارشناس انتشارات مؤسسه بوستان کتاب از چاپ کتاب «شیعه» شامل مجموعه مذاکرات علامه طباطبایی با پروفسور هانری کربن به همت این مؤسسه خبر داد.

«کتاب رسانه ملی و مفاهیم ماورائی؛ آسیب‌ها و بایسته‌ها» بر اساس دیدگاه‌های آیت الله العظمی جوادی آملی توسط مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما منتشر شد.

نخستین جلد از مجموعه سه جلدی «مقالات استراتژیک توسعه فرهنگ دینی» با تلاش پژوهشکده باقرالعلوم (ع) منتشر شد.

كتاب «احكام مصور عزاداری»، اولين رساله جامع و مصور در زمينه عزاداری، به همت مؤسسه اطلس تاريخ شيعه توليد و منتشر شد.

لوح فشرده مجموعه آثار مرحوم آيت‌الله العظمی سيدمحمد كاظم طباطبايی يزدی (ره) صاحب عروه تولید و هم‌زمان با برگزاری كنگره این عالم فقید در قم، رونمايی خواهد شد.

سه‌شنبه با بخش دیگری از مجله خبری تقریر در کنار شما خواهیم بود…

زمینه‌چینی‌های رسول (ص) برای حفظ معرفت

اسلام در شبه جزیره عربستان ظهور می‌کند؛ جایی که به علت آب و هوای سخت و خشکش مردم مجبور به زندگی صحرا نشینی‌اند و از لحاظ وجود تمدن از فقیرترین جوامع است؛ نه حکومت مستقر و قوی دارد نه دین‌داری متشکلی در مردم دیده می‌شود. در جامعه ۱۴۰۰ سال قبل از اسلام، اعتقاد مذهبی مردم شبه جزیره عمدتا به چهار دسته تقسیم می‌شده است: یهودیت و مسیحیت در برخی از قبایل دیده می‌شود، تعداد اندکی از مردم حنیفی و پیرو ابراهیم‌اند و اکثریت قبایل مشرک‌اند، به این معنی که «الله» را خدای خالق می‌دانند و خدایانی دارای جنسیت را به عنوان محافظان قبایل مختلف می‌دانند و ۳۶۰ بت از آنان را در کنار سه بت از دختران الله به نام‌های لات و منات و عزی در کعبه نگه می‌دارند.

در جامعه ۱۴۰۰ سال قبل از اسلام، اعتقاد مذهبی مردم شبه جزیره عمدتا به چهار دسته تقسیم می‌شده است: یهودیت و مسیحیت در برخی از قبایل دیده می‌شود، تعداد اندکی از مردم حنیفی و پیرو ابراهیم‌اند و اکثریت قبایل مشرک‌اند.

رسول خدا (ص) در چنین شرایطی کار خود را در مکه و در میان این مردم آغاز می‌کند؛ مردمی که به اعتقاد برخی مورخان به علت بی‌سوادی و عجزشان، از سوی اهل کتاب «امّی» خطاب می‌شوند. برخی از مورخان نیز این عجز از خواندن و نوشتن را در کتب خود آورده‌اند. احمد امین از ابن خلدون نقل می‌کند:

«عرب بیگانه‌ترین مردم از صنعت بوده زیرا ایشان در زندگی بیابانی ریشه‌دارتر و از عمران و آبادی شهرنشینی دورتر و از صنعت شهری بیگانه‌تر بودند. ایشان (عرب) محروم‌ترین انسان‌ها از دانش بودند زیرا هر دانشی که به ملکات نفسانی بازگشت می‌کند و محتاج به آموختن است، قهراً در ردیف صنعت به شمار می‌آید و گفتیم که عرب از جهت صنعت تهیدست بود و لذا دانش، مربوط به تمدن شهرنشینی بوده که عرب از آن بدور می‌زیست.»

بلاذری در کتاب «أنساب الأشراف» می‌نویسد: «وقتی اسلام ظهور کرد در میان قریش فقط ۱۷ نفر سواد نوشتن داشتند». بعد نام تک‌تک آنها را ذکر می‌کند.

واضح است که وقتی اوضاع قریش به عنوان بزرگ‌ترین و نامدارترین قبیله شبه جزیره به این منوال بوده، وضعیت قبایل دیگر به چه صورت است. چنانکه بلاذری در جای دیگری می‌نویسد: در «اوس» و «خزرج» نیز کمتر کسی سواد نوشتن داشت تا آنجا که موقع هجرت فقط ۱۱ نفر از ایشان سواد داشتند؛ و به علت کمی سواد به کسی که سه خصلت نویسندگی، تیراندازی و شنا را داشت، «کامل» می‌گفتند.

بلاذری در کتاب «انساب الاشراف» می‌نویسد: «وقتی اسلام ظهور کرد در میان قریش فقط ۱۷ نفر سواد نوشتن داشتند». واضح است که وقتی اوضاع قریش به عنوان بزرگ‌ترین و نامدارترین قبیله شبه جزیره به این منوال بوده، وضعیت قبایل دیگر به چه صورت است.

علامه سید جعفر مرتضی عاملی در کتاب الصحیح من سیرة النبی الأعظم این گونه نقل کرده است: «پیامبر نامه‌ای برای قبیله بکر بن وائل فرستاد و در میان این قبیله با آن وسعت، کسی که قادر به خواندن آن نامه باشد، وجود نداشت.» (الصحیح من سیرة النبی الاعظم، جلد ۱، صفحه ۴۹).

البته اعراب در همین دوره به سه علم اهمیت می‌داده‌اند: ۱- شعر  ۲- تبارشناسی (علم انساب) ۳- تاریخ (علم الأیام _ علم العرب). علت آموختن و نگهداری این علوم را تاریخ یعقوبی چنین نقل می‌کند: «اعراب پیش از اسلام این علوم را به صورت شفاهی و سینه به سینه به یکدیگر منتقل می‌ساختند، نه به صورت کتابت و نوشتن؛ و علت رشد این علوم همانا آشنایی با مفاخر خود بوده تا بتوانند بر یکدیگر به امتیازات موهومی افتخار کنند و فخر بفروشند. (تاریخ یعقوبی جلد ۱، صفحه ۲۶۲). اگرچه این علوم در عصر جاهلیت نسل به نسل و با تلاش بسیار منتقل می‌شده است ولی این انتقال شفاهی مصون از تحریف و کم و زیاد شدن نبوده است.

همه موارد بالا نشان از بی‌توجهی اعراب به نوشتن و خواندن به عنوان محمل انتقال علم و معرفت و توجه خاص آنان به رسوم عشیره‌ای و شعر و شاعری و نشان دادن برتری‌های قبیله‌ای خود دارد. رسول خدا در چنین جامعه‌ای باید ابتدا نگاه‌ها را از قبیله‌گرایی و رسوم جاهلی برگرداند سپس معرفت را به ذهن و روان مردم بچشاند.

در مرحله اول لازم است که جامعه از گمراهی خارج شود و در مرحله دوم وظیفه رسول، ایجاد همراهان و محملی است تا معرفتی که از سوی خداوند برای رستگاری انسان تا قیامت آمده را بدون کاست و بی‌پیرایه به نسل و ادوار بعد برساند. برای مصون ماندن از تحریف، بایست این معرفت مکتوب شود تا از خطاهای ذهن انسان و فراموشی آسیب نبیند. قرآن نیز این امر را از وظایف پیامبر (ص) برمی‌شمرد. در سوره مبارکه جمعه، آیه ۲ می‌فرماید: «اوست آن کسی که در میان بی‌سوادان فرستاده‌ای از خودشان برانگیخت تا آیات او را بر آنان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت به ایشان بیاموزد و آنان قطعاً پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند.»

در مرحله اول لازم است که جامعه از گمراهی خارج شود و در مرحله دوم وظیفه رسول، ایجاد همراهان و محملی است تا معرفتی که از سوی خداوند برای رستگاری انسان تا قیامت آمده را بدون کاست و بی‌پیرایه به نسل و ادوار بعد برساند. برای مصون ماندن از تحریف، بایست این معرفت مکتوب شود تا از خطاهای ذهن انسان و فراموشی آسیب نبیند.

ضرورت این تدوین و مکتوب شدن، در کنار خارج شدن مردم از گمراهی توسط کلام الهی نیز بر شمرده می‌شود و قسم به قلم و آنچه که می‌نویسند ارزش و اهمیت آن را گوشزد کرده، نگاه متفاوتی به مقوله نوشتن و کتابت ایجاد کرده است. تأکید قرآن بر حقانیت و وحیانی بودن کلام رسول خدا نیز در سوره مبارکه نجم (که سوره‌ای مکی است) تلقی خاصی نسبت به کلام رسول ایجاد کرد؛ کلام او کلامی بود متفاوت، از روی هوا و هوس بر نمی‌خواست و جز وحی الهی نبود. ایجاد این تلقی، زمینه‌ساز حساسیت و تلاش برای حفظ بیانات رسول خدا بود و البته جایگاه ویژه ایشان در میان مسلمانان و کلام پخته و شیوای وی در هر جا و موضعی این تلقی و تلاش را ریشه‌دارتر و گسترده‌تر می‌ساخت.

در این میان تأکیدات ایشان بر نوشن نیز به این روند می‌افزود. بیان رسول خدا در تمثیلی مناسب با فرهنگ عرب که علم را صید و شکاری می‌داند که با نوشتن گرفتار می‌شود یا تأکید بر اینکه علم را با نوشتن به بند باید کشید، همه و همه نشان از تکرار بسیار این سخن و تأکید ایشان بر این ضرورت دارد.

پیامبر (ص) البته خود نیز با قرار دادن جوایز و تشویق‌هایی مسلمانان را به کتابت حدیث دعوت می‌کرد. یکی از شیوه‌های ترغیب اصحاب به نوشتن این بود که اگر کسی چهل حدیث از رسول خدا را نوشته و حفظ کنند بزرگ‌ترین پاداش‌های اخروی یعنی آمرزش گناهان، اعطای ثواب شهدا، شفاعت در قیامت و مبعوث شدن در آن روز به عنوان فقیه و عالم را کسب خواهد کرد.

بیان رسول خدا در تمثیلی مناسب با فرهنگ عرب که علم را صید و شکاری می‌داند که با نوشتن گرفتار می‌شود یا تأکید بر اینکه علم را با نوشتن به بند باید کشید، همه و همه نشان از تکرار بسیار این سخن و تأکید ایشان بر این ضرورت دارد.

البته تلاش رسول خدا (ص) بر حفظ آموزه‌های وحیانی تنها به گفتار ایشان محدود نمی‌شود. از تاریخ می‌توان برداشت کرد که ایشان جلسات آموزشی خود را در ابتدای بعثت از خانه ارقم در نزدیکی کوه صفا آغاز کرد. اما از عدم آشنایی عرب با کتابت می‌توان این گونه دریافت که در آن زمان زمینه چندانی برای کتابت وجود نداشته است و پس از هجرت و افزایش یاران رسول (ص) این امکان فراهم آمده است. پیامبر (ص) در جنگ بدر در کنار فدیه راه دیگری را در برابر مشرکین گذاشت که هر کس باسواد باشد و بتواند ۱۰ مسلمان را نوشتن و خواندن بیاموزد آزاد می‌شود.

این تلاش برای حفظ کلام پیامبر که همان وحی است از سوی شخص ایشان به مواردی مانند بالا محدود نمی‌شود بلکه ایشان در مواردی امر به نوشتن برخی احادیث کرده‌اند. در تاریخ، «امالی» پیامبر اسلام نقل شده است که پیامبر به برخی از اصحام مانند علی (ع) و سلمان و ابوذر احادیثی را املا کرده و آنها می‌نوشتند تا این متون برای نسل‌های بعد به یادگار مانده است.

پیامبر (ص) در جنگ بدر در کنار فدیه راه دیگری را در برابر مشرکین گذاشت که هر کس باسواد باشد و بتواند ۱۰ مسلمان را نوشتن و خواندن بیاموزد آزاد می‌شود.

با این وجود، پیامبر (ص) به این امر اکتفا نکرده‌ و در مواردی خود دست به قلم برده‌اند و برای برخی نامه نوشته‌اند تا ضمن ابلاغ برخی از مسائل به افراد یا قبایل، این حرف‌ها مکتوب شده و برای ابلاغ به نسل‌های بعد باقی بماند.

اقدامات پیامبر (ص) در طول دوره ۲۳ ساله رسالتشان ضمن زدودن چهره جهالت از جامعه باعث شد توانایی خواندن و نوشتن گسترش یابد و کلاس‌های درس و فراگیری علم در مساجد ۱۳ گانه مدینه بر پا شود.

لازم به ذکر است که بررسی کتابت حدیث در زمان پیامبر اسلام (ص) نیازمند مطالعه و نگارش دیگری است که در نوشتار بعدی از ستون سیر انتقال معارف به آن پرداخته خواهد شد.

آبی‌های فیروزه‌ای

سرش را پایین انداخت. پلک‌هایش را با دو انگشت شست و سبابه دست راست فشرد. نفس عمیقی کشید. بوی رنگ تازه دیوارها از بینی تا مغزش خزید. سرش را که بلند کرد، نزدیک‌ترین کاشی را دید. با خط ثلث نوشته بود: «یا من له الأسماء الحسنی».

سرش را کج کرد. مسیر پیچش سفید میم تا یای عبارت را گویی از یک دالان آبی فیروزه‌ای عبور داده بودند. حس تحسین تا حنجره‌اش بالا آمد. با صدایی آرام، رو به هیچ کس گفت: «فیروزه‌ای… پِرشیَن بلو… آبی ایرانی…».

بغل‌دستی‌اش سر گرداند و پرسید: «ببخشید… چیزی گفتین؟!»

لبخند زد: «نه. فقط فکر کردم این کاشی‌ها چقدر قشنگن! نه؟!»

زن میانسال لب‌هایش را کج کرد؛ چشم‌هایش را ریز، و خیره شد به کاشی‌ها: «خب… آره… مثل بقیه مسجدهاست دیگه…» و چون چیز خاصی به نظرش نیامد، دوباره تسبیحش را چرخاند.

صدای جیغ مریم از کاشی‌ها کشاندش بیرون. سرک کشید و چشم چشم کرد تا صف جلو را بهتر ببیند. پیرزنی داشت با غیظ به مریم نگاه می‌کرد. مریم بازویش را گرفته بود و بی‌وقفه جیغ می‌کشید. پیرزن گفت «ساکت بچه! معلوم هست مادرت کجاست؟! اصلا نفهمیدم چی خوندم. بس که جلوم رژه رفتی… برو بگیر بشین پیش ننه‌ات دیگه!» و هلش داد. مریم دوید سمت مادری که چشمش به کاشی‌ها بود.

قدسی خانم مسجدی داشت سینی چای می‌گرداند. رسید به پیرزن «می‌بینی قدسی جون! مردم ملاحظه ندارن که… آخه مسجد جای بچه آوردنه؟! سرم رفت بس که آواز خوند وسط نماز.» و لیوان چای مخصوص خودش را که قدسی خانم خوب شسته بود، از توی سینی برداشت و دوباره نگاه تحقیرآمیزی انداخت به مریم که حالا توی بغل مادرش بود و داشت هق هق گریه می‌کرد.

یکی دیگر از زن‌ها گفت: «بمیرم الهی… چرا نیشگون گرفتی بچه رو؟! خب به مادرش می‌گفتی…». پیرزن حبه قند را انداخت توی دهان بی‌دندانش. آن را مکید و چایی‌اش را همان طور داغ هورت کشید: «خب چی‌کار کنم؟ چند بار گفتم بره بشینه پیش مادرش، نرفت و شکلک درآورد بی تربیت! والا ما هشت تا بچه بزرگ کردیم، کِی از این اداها جلوی بزرگ‌تر درمی‌آوردن؟! ما همه‌اش حواسمون به بچه‌مون بود… مثل این دخترهای حالا نبودیم که ولشون کنیم بقیه رو اذیت کنن… مام عین خیالمون نباشه.»

مریم هنوز هق‌هق می‌کرد. آستین لباسش را که بالا زد، جای نیشگون حسابی قرمز شده بود. مادر چیزی نگفت. دختر سه‌ساله‌اش را بغل کرد. خیلی سعی کرد آرام باشد. ولی ابروهایش بی‌اختیار درهم می‌رفتند.

کسی داشت پشت پرده قرآن می‌‌خواند. قدسی خانم مسجدی سینی چای را طرف مریم و مادرش نبرد. داشت برمی‌گشت آبدارخانه زنانه که شوهرش از آن طرف پرده صدایش زد: «مش قدسی! به خانم حاج آقا بگو که آقا بیرون دم در منتظرشون هستن.» قدسی خانم هر کس را که در قسمت زنانه نشسته بود، از نظر گذراند. همه را می‌شناخت. کسی نبود که به نظر بیاید همسر امام جماعت جدید مسجد باشد. این شد که گفت: «مطمئنی خانمشون اینجاست؟ فکر کنم زودتر رفته باشن ها!»

مادر مریم چادر نمازش را تا زد و توی سجاده گذاشت. عروسک مریم را توی کیفش چپاند و با صدای بلند گفت: «بی‌زحمت به حاج آقا بگین الان میام.» مریم هنوز داشت اشک‌هایش را پاک می‌کرد. مادر دستش را گرفت. از میان صف طولانی ردیف اول گذشت. به پیرزن که رسید، خم شد. گونه‌های چروکیده و توخالی پیرزن را بوسید. لبخندی زد و گفت: «ببخشید حاج خانوم! من بعد از نماز مغرب و عشا تو حسینیه هستم. امری باشه در خدمتم. به بقیه خانم‌ها بگین اگر سؤالی دارن، بیان. شاید بتونم جواب بدم. من هم طلبه هستم.» و مریم را که پشت سرش قایم شده بود، سمت در مسجد کشید.

آغاز پذیرش حوزه‌های سراسر کشور

سخنان مراجع و بزرگان حوزه
غرس نهال توسط رهبر معظم انقلاب به مناسبت روز درختکاری و بیانات ایشان به مناسبت این روز از مهم‌ترین اخبار امروز بود.

رهبر انقلاب اسلامی سپس در سخنانی، گیاه و درخت را برای هر كشور و مجموعه بشری مایه بركت و آبادانی خواندند و با اشاره به سفارش اسلام به كاشت و نگهداری درختان و همچنین جلوگیری از قطع آن، خاطرنشان كردند: گلایه‌ای كه از مسئولان مرتبط با موضوع درخت و درختكاری وجود دارد، این است كه گاهی صدها درخت در جاهایی كه نباید قطع بشوند، قطع می‌شوند.

انتخاب مجدد آیت الله مهدوی کنی به ریاست مجلس خبرگان رهبری و سخنان ایشان در افتتاحیه این مجلس هم از دیگر اخبار امروز بود.

آیت الله مهدوی کنی طی سخنانی در این مجلس گفت: مردم در انتخابات حضور پیدا می‌کنند چون انقلاب را از آن خودشان می‌دانند و حتما می‌آیند ولی جریانات سیاسی در کشور نیز باید در انتخابات به طریق صحیح عمل کنند و مسئولان نیز رعایت تمام جوانب و جهات را داشته باشند تا انتخابات باشکوه داشته باشد و دشمنان ناامید شوند.

آیت الله علوی گرگانی هم امروز در دیدار جمعی از پرسنل سپاه انصار المهدی گفت: بر اساس آیات قرآن اطاعت از خدا و رسول (ص) مهم‌ترین تکلیف بندگان است و اطاعت از رهبر جامعه اسلامی نیز تداوم همین ولایت‌پذیری است.

آیت الله هادوی تهرانی هم طی مصاحبه‌ای با شفقنا ضمن انتقاد از سبک تبلیغات شیعی گفت: درست است که کتاب می‌نویسیم؛ سایت، مجله، تلویزیون و ابزار داریم و هم‌اکنون در بسیاری از نقاط شیعه در حال معرفی است ولی چرا اکثر علمای غیر شیعی جهان اسلام اطلاعاتی بسیار کم در مورد شیعه دارند؟

حوزه و دیگر اخبار
آغاز پذیرش حوزه‌های علمیه سراسر کشور از امروز، آغاز نام‌‌نویسی متقاضیان مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه قرآن و حدیث و پذیرش رشته تخصصی تبلیغ گرایش حج ویژه برادران و خواهران طلبه از دیگر اخبار امروز بود.

از همایش‌ها و نشست‌ها چه خبر؟
دومین نشست علمی-تخصصی «نقشه راه علوم انسانی اسلامی» به همت مؤسسه آموزش عالی حوزوی اندیشه، وابسته به پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، برگزار خواهد شد.

نشست علمی«ظرفیت‌شناسی علم اصول الفقه برای علوم انسانی» با حضور طلاب، اساتید و دانش‌پژوهان حوزوی، از سوی گروه علمی فلسفه علوم انسانی مجمع عالی حکمت اسلامی، در قم برگز ار می‌شود.

نشست تخصصي «بررسی آخرین تحولات قانون مجازات اسلامی» به همت مركز تحقيقات اسلامي مجلس با حضور مدیر کل اداره تدوین قوانین قوه قضائیه در مركز آموزش قوه قضائيه در قم برگزار می‌شود.

دومین مجمع انجمن فقه و حقوق اسلامی با موضوع «رویکردهای بین‌المللی فقه شیعه» در قم برگزار می‌شود.

حوزه و اخبار نشر
جلد دوم «تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهد(ع)» به همت مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)  منتشر شد.

مدیر گروه ارزیابی آثار پژوهشی پژوهشکده باقرالعلوم (ع) از انتشار کتاب چیستی، چرایی و چگونگی «غنا وموسیقی از دیدگاه فقه امامیه و اهل سنت» خبر داد.

کتاب «قرارداد اختیار معامله (بررسی حقوقی و فقهی)» به قلم جواد حسین‌زاده از سوی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی منتشر شد.

شصت و ششمین شماره «فصلنامه علمی پژوهشی قبسات» به همت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی منتشر شد.

فردا با مجموعه خبری چهارشنبه با ما همراه باشید…

عکس:‌ رسا