در حوزه به مسئله طرح مواد درسی بسیار پرداخته شده است و هر چند سال تغییری در آن مشاهده میشود ولی این تغییرات در حد اصلاح است و هیچ گاه به انقلاب درسی منجر نشده است.
این اصلاح مواد درسی برای پایههای هفت تا ده حوزه بیشتر در حد تغییر محدوده امتحانی بوده است. به پایان نرسیدن محدوده مشخص شده تا پایان سال تحصیلی مشکل اساسی این تغییرات بوده که هنوز به قوت خود باقی است.
هر طلبه در طول چهار سال یعنی پایه هفت تا ده باید سه کتاب رسائل، مکاسب و کفایه را درس بگیرد. حجم و مطالب این سه کتاب از یک سو و تعداد تعطیلات نسبتا زیاد حوزه از دیگر سو، باعث شده است که این سه کتاب در طول چهار سال به پایان نرسد.
در گذشته نه چندان دور این سه کتاب در سه سال تحصیلی امتحان گرفته میشد و آن دوره برخی از اساتید معروف حوزه برای اینکه بتوانند درس را تا پایان سال تمام کنند بخشی از سال را در دو نوبت درس میگفتند تا محدوده درسی به پایان برسد.
راهکار بعدی برای حل مشکل تمام نشدن درسها، اضافه کردن زمان تحصیلی این سه کتاب بود که از سه سال به چهار سال افزایش یافت. امروزه به این نتیجه رسیدند که چهار سال نیز برای تمام کردن سه کتاب درسی کافی نیست و باید زمان آن را بیشتر کرد یا تعداد درسها را افزایش داد.
امروزه به این نتیجه رسیدند که چهار سال نیز برای تمام کردن سه کتاب درسی کافی نیست و باید زمان آن را بیشتر کرد یا تعداد درسها را افزایش داد.
در تقسیمبندی جدید حوزه، این سه کتاب به ۱۶ بخش تقسیم شده است که طلاب برای اینکه بتوانند این بخشها را در چهار سال تمام کنند باید سالی چهار بخش را به پایان برسانند؛ کاری که از عهده تعداد کمی از طلاب ساخته است.
در این تقسیم بندی هر طلبه باید روزی چهار درس اصلی و یک درس جانبی مثل فلسفه یا رجال یا تفسیر را کلاس شرکت کند که در طول تاریخ حوزه سابقه نداشته که طلاب روزی پنج درس شرکت کنند.
بنابر سنت حوزوی طلاب برای هر درس حداقل سه ساعت باید وقت داشته باشند. یک ساعت حضور در کلاس و یک ساعت مطالعه آن و یک ساعت نیز مباحثه. با توجه به پنج درس بودن برنامه جدید هر طلبه ای بدون احتساب زمان رفت و برگشت باید حد اقل پانزده ساعت کار علمی جدی انجام دهد که کاری است غیر ممکن.
دلیل غیر ممکن بودن نیز روشن است. اکثر طلاب به خاطر وضع معیشتی در حاشیه شهر زندگی می کنند و بخشی از وقت آنها صرف ایاب و ذهاب می شود و از دیگر سو با شرایط اقتصادی کشور و هزینه های سنگین زندگی مقدار شهریه ای که طلاب می گیرند فقط می تواند پاسخ گوی اقل اجاره در حاشیه شهر باشد. بنابراین طلاب برای امرار معاش نیاز به شغل دوم نیز دارند.
با توجه به این مقدمه ذکر چند نکته مناسب است:
در تکنولوژی آموزشی، مواد درسی بر اساس اهداف آموزشی تعیین میشود. حتی ارزیابی تحصیلی نیز باید متناسب با اهداف آموزشی باشد. به عنوان نمونه برای اهداف آموزشی کارگاهی نمیتوان صرفا درس تئوری گذاشت و امتحان آن نیز نمیتواند فقط چند سؤال تستی باشد. همان مشکل در برخی درسهای حوزه مثل صرف و نحو وجود دارد.
روشن است که مواد درسی حوزه برای فهم و استنباط گزارههای دینی است. اساسا حوزه عهدهدار فهم و تبلیغ دین شده است. فهم دقیق دین نیاز به ابزاری دارد که درسهای کنونی حوزه بخشی از این ابزارها هستند. درسهایی که اکنون در حوزه علمیه تدریس میشوند حاصل سالها مجاهدت فقهایی است که در راه فهم دین تلاش کردند. این درسها فراز و فرودهای بسیاری داشته است.
مطالعه تاریخچه فقه و اصول به روشنی شاهد این مدعاست که چگونه پس از شیخ طوسی به مدت یک قرن فقه گرفتار رکود میشود یا در دوره حکومت اخباریها چگونه اصول فقه به گوشهای کشیده میشود و کسی به آن توجه نمیکند و تفسیر و حدیث و رجال نیز از این آفت مصون نبودهاند.
به نظر میرسد در حال حاضر نیز فقه و اصول ما گرفتار رکود شده است و درسهای اساسی حوزه به دوره شیخ انصاری و مرحوم آخوند باز میگردد و تا این زمان هنوز تغییری نکرده است.
هر چند در این فاصله تلاشهایی شده ولی بینتیجه مانده است و فقه و اصول شیخ انصاری و شاگردش هنوز بر فضای درسی حوزه حاکم است.
البته در این فاصله که بیش از یک قرن به طول انجامیده است، خارج فقه و اصول کاملا رشد کرده و متورم شده است ولی در مقطع سطح هیچ تغییری مشاهده نمیشود. شاید به همین دلیل است که طلبهای که سطح را تمام میکند و وارد درس خارج میشود ابتدا کاملا متحیر میشود و از شکل استدلال و شنیدن اصطلاحات جدید تعجب میکند.
بزرگانی مثل شهید صدر خیلی تلاش کردند حلقه مفقوده میان سطح و خارج را با نوشتن حلقات پر کنند ولی متأسفانه در حوزه بنا به مشکلاتی، از این تلاش استقبال نشد.
طلبه با استعدادی که دوران سطح را به خوبی گذرانده، وقتی وارد خارج فقه یا اصول میشود و اصطلاحاتی مثل «اطلاق ترک استفصال» یا «اطلاق ترک استیضاح» یا «تعارض جعل و مجعول» را میشنود تعجب میکند؛ چون در سطح هیچ اشارهای به این مباحث نشده است و اینها حاصل بخشی از گسترش فقه و اصول در درس خارج است که در سطح راکد مانده است.
بزرگانی مثل شهید صدر خیلی تلاش کردند حلقه مفقوده میان سطح و خارج را با نوشتن حلقات پر کنند ولی متأسفانه در حوزه بنا به مشکلاتی، از این تلاش استقبال نشد.
مسئله بعدی که این مشکل را دو چندان کرده است اغراض نویسندگان فقه و اصول سطح است. کتاب کفایة الأصول مرحوم آخوند به شیوه خلاصهنویسی و مینیمال است که به ادعای خودش هیچ کس نمیتواند کلمهای از آن کم یا به آن اضافه کند. این امر باعث شده بخش عمدهای از انژری و وقت طلبه صرف فهم عبارتهای مرحوم آخوند شود تا بعد بتواند محتوای آن را دریابد و این فهم عبارت نیز در میان اساتید و شارحان کفایه گرفتار تفاوت یا حتی تناقض شده است؛ گاهی شارحان کفایه، آن را به گونهای ترجمه میکنند که کاملا با ترجمه شارح دیگر، متناقض است.
دو کتاب فقه و اصول شیخ نیز اصطلاحا کتاب درسی نیست یعنی غرض مرحوم شیخ انصاری تبویب کتاب درسی نبوده است و فقط تقریرات درس خارج وی بوده است. به همین دلیل نظم منطقی در این کتاب وجود ندارد و گاه طلبه بحثی را پیگیری میکند ولی آخر به نتیجهای نمی رسد. در واقع خود شیخ نتیجه روشنی بیان نکرده است.
هدف نگارنده تضعیف این کتابهای گرانسنگ و میراث حوزه نیست بلکه مشکل قرار دادن آن در جایگاه واقعی آن است. رسائل، مکاسب و کفایه به خاطر عظمتی که دارند برای کسانی که بخواهند کلیاتی از دین بدانند و با این زمینه به فعالیت تبلیغی بپردازند هیچ سودی نخواهد داشت و جز اتلاف وقت و بازماندن از مسائل مهمتر نتیجه دیگری به دنبال نخواهد داشت.
این مجموعه برای کسانی است که بخواهند به شکل تخصصی در زمینه فقه و اصول کار کنند. به همین دلیل درسهای خارج فقه و اصول ناظر به این کتب مهم است و بعد از سالها هنوز نظریات مرحوم شیخ و آخوند خراسانی نقد و بررسی میشوند و طلاب درس خارج به نظریات مرحوم آخوند و شیخ انصاری توجه میکنند.
خلاصه کلام اینکه برای فقه و اصول سطح نیاز به کتبی است که طلاب با توانهای مختلف بتوانند از آن استفاده کنند و مسئولین حوزه با توجه به استانداردهای نو آموزشی، متونی آماده کنند که در کمترین زمان طلاب را به بهترین شکل به اهداف آموزشی حوزه نزدیک کند.
عکسها از: khemenei.ir