چندی پیش، در خبرها خواندیم که رهبر معظم انقلاب در ديدار اعضای شورای عالی حوزههای علميه سراسر كشور با اشاره به منزلت و جايگاه اين شورا در تربيت روحانيون و علمای تأثيرگذار بر ضرورت جدی گرفتن تحول در حوزههای علميه و زنده كردن ظرفيتهای درونی آن و ارتقای سطح اخلاق، فكر و معرفت دينی طلاب تأكيد كردند.
ايشان «روح» حاكم بر حوزههای علميه را تربيت علمای وارسته دانسته بودند و در تبيين لوازمِ «صورت و قالبِ» فعاليتهای حوزههای علميه، بر مواردی همچون پرهيز از تقليد روشهای مديريتی ديوانسالارانه، گسترش تشكيلات اداری، موازیكاری و مدرکگرایی تأكيد كرده بودند. طبیعتا پس از این دیدار، به مسئله مدرکگرایی در حوزه اهمیت بیشتری داده شد و برخی از مسئولان و متفکران حوزوی و غیر حوزوی آن را نقد و بررسی کردند.
قبل از هر گونه نقدی باید ریشه و منشأ این به ظاهر آفت را بررسی کرد و به این نکته توجه کرد که چه چیزی باعث شد طرح مدرکگرایی پس از سالها وارد حوزه شود.
چگونه حوزهای که قرنها راه خود را بدون توجه به مزایا و امکانات دنیوی ادامه داده است، به ناگاه رویکردی دنیوی پیدا میکند؟ روشن شدن این نکته نیاز به پژوهشهای تاریخی ندارد و کمی توجه به شرایط پیش و پس از انقلاب اسلامی مسئله را توضیح میدهد.
تا پيش از پيروزی انقلاب اسلامی، حوزه هيچ ارتباط رسمی و تعريفشدهای با مجموعه حاکميت نداشت و طبيعی بود که هيچ نيازی به ارزيابی مدارک تحصيلی و مواردی از اين دست وجود نداشت. پس از پيروزی انقلاب اسلامی که دانشآموختگان حوزه در فضاهای مختلف علمی و اجرایی، پژوهشی و مانند اينها مشغول به کار و خدمت شدهاند، عدم توجه به تخصص و توان طلابی که در مراکز مختلف استخدام میشدند باعث آشفتگی در رسیدن به اهداف آنها شد. به عنوان مثال مراکزی مثل دانشگاهها و مدارس دولتی برای تدریس معارف اسلامی به حوزه احتیاج پیدا میکنند یا صدا و سیما برای نظارت بر تولیدات دینی و… موارد مختلفی را میتوان در این زمینه برشمرد.
بین حجم بسیار گرایش به دانشآموختگان حوزه از سویی و نداشتن دانش مورد نیاز حوزویان در آن زمینهها یکی از عواملی بود که باعث شد کارایی طلاب دینی در آن زمینهها بسیار کم باشد. این مجموعه منجر به این شد که طلابی به هدف برآوردن آن نیازها تربیت شوند و طبیعتا به مدرکی نیاز داشتند که نشان دهد در آن زمینهها تخصص و تجربه دارند.
با توجه به این مقدمه به خوبی میتوان نیاز به مدرک را دریافت. حداقل برای کوتاهمدت گریزی از آن نیست. اما اينکه ورود به حوزه و درس خواندن در حوزه به سودا و فکر و اشتياق گرفتن مدرک اتفاق بيفتد، مسلما آفتی برای حوزه به حساب میآيد. بنابراین به جای حذف صورت مسئله باید به فکر اصلاح و ارائه راهکاری برای حل مشکل بود.
در نظام سنتی حوزه مسیر تحصیل طلاب رسیدن به اجتهاد بود و اجتهاد، محور گزینش اساتید و کتب درسی بود. البته تفکراتی نیز باعث میشد طلاب به رشتههایی مثل تفسیر، کلام و فلسفه نیز گرایش پیدا کنند که رویکرد غالب حوزه نبود. از نظر اجتماعی نیز حوزه در گذشتهای نهچندان دور، امتيازی نداشت و کسی که وارد حوزه میشد میدانست که بايد سختیهای زيادی را بر خود هموار کند و درس خواندن در حوزه، برای او درآمد و تضمين شغلی به دنبال نخواهد داشت.
طبيعتا در چنين فضایی تنها کسانی به حوزه میآمدند و در آن ماندگار میشدند که انگيزهای جز تحصيل علم نداشتند و علم را برای رضای خدا میخواندند و برای تقرب به خدا چنين سختیهایی را تحمل میکردند. امروزه تشکیل حکومت دینی و گره خوردن حوزه با حاکمیت، شکل حوزه را بسیار تغییر داده است که البته چارهای از آن نیست.
این تغییر شکل کار حوزه بدون تغییر در محتوای آن بیثمر مانده است. نظام تحصیلی و کتب درسی حوزه گرچه در شکل ظاهری و مدیریت تغییر کرده است اما از نظر محتوا همان نظام سنتی است.
نظام سنتی گرچه جوابگوی مشکلات فقه و احکام عموم مردم بود اما پاسخگوی حجم بسیار مشکلات جدید و مسائل پیش آمده نیست. فقه و اصول حوزه که از ابتدا ناظر به فقه الاحکام بوده نه فقه دین، بخش زیادی از عمر و استعداد طلاب را به خود اختصاص میدهد و طلابی که سالها مشغول تحصیلاند، حتی اگر خوب درس بخوانند، پس از خروج از حوزه، عالمانی هستند که بر مبانی رساله توضیح المسائل احاطه پیدا میکنند، نه بر همه مبانی دینی. در صورتی که دین عرصههای مختلفی دارد و احکام شرعی، بخش کوچکی از آن است.
به اعتقاد علمای شیعه، اسلام در همه عرصههای فردی و اجتماعی نظیر سیاست، اقتصاد، اخلاق، تربیت و… دارای نظر و دیدگاه است؛ بنابراین طلبه باید به گونهای تحصیل کند که به این مجموعه احاطه داشته باشد و با این احاطه، به عرصههای مختلف راه پیدا کند.
اگه قضیه مدرک به همین سادگی بود میشد به همین سادگی هم با یه تحلیل آبکی اون رو نیاز دونست و نه آفت. مدرک گرایی فقط و صرفا این نیست. ما با پدیده ای به نام مدرک گرایی در حوزه مواجه هستیم که ابعاد آن مسایل وسیعتری رو در بر میگیره. مدرک گرایی به عنوان یک آفت در نظام های تحصیلی چیزی متفاوت از وجود مدرک در یک نظام تحصیلی هست. این چیزی که اینجا تحلیل شده وجود مدرکه، اون چیزی که باهاش مواجهیم و باید حلش کنیم، مدرک گرایی هست.